«عاش"حمیدا" و مات شهیدا» (زندگینامه شهید تقوی فر-عربی)

مؤلف و مترجم: رعد هادی جباره

زبان: عربی

سال انتشار: 1394

تعداد صفحات: 120

قطع: رقعی

 

 

 

این اثر با تالیف و ترجمه رعد هادی جباره، مجموعه ای از خاطرات دوستان و همراهان شهید تقوی فر از ایشان است که به همراه زندگی نامه و مجموعه تصاویری از ایشان به معرفی شخصیت والای این شهید می پردازد.

سردار سید حمید تقوی فر، از مدافعان حرم اهل بیت(ع)، در سال 1338 در روستای"ابودبس" شهر "کوت عبدالله" در جنوب اهواز چشم به جهان گشود. وی خدمت به نظام اسلامی و انقلاب را از دوره رژیم ستمشاهی آغاز و با پیروزی انقلاب اسلامی، با همراهی همرزمان خود، هسته اولیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اهواز را بنیان گذاشت. وی در دوره جنگ تحمیلی در مسئولیت هایی همچون فرمانده سپاه سوسنگرد، فرماندهی سپاه شادگان و جانشینی قرارگاه رمضان در فعالیت های برون مرزی، خدمت کرد.

شهید تقوی فر همزمان با ورود نیروهای ائتلاف غربی به عراق و سقوط صدام، فعالیت های خود را در زمینه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و خیریه در شهرهای جنوبی عراق آغاز کرد و تلاش کرد تا زیر بناهای اقتصادی این کشور را تقویت کند. وی با تشکیل "سرایا الخراسانی"(گروهان هایی متشکل از نیروهای داوطلب عراقی برای دفاع از اماکن مقدسه) و «الحشد الشعبی»، فعالیت های خود را در عراق وسعت بخشید و به مبارزه با داعش و نیروهای تکفیری در عراق جان تازه دمید. وی و نیروهای تحت امرش پس از مبارزه در عراق، با تشدید حضور تکفیری ها در سوریه و تهدید حرم مطهر حضرت زینب(س)، رهسپار دمشق شدند و پس از عقب راندن عناصر تکفیری، جهت دفاع از حرم امامین عسکریین(ع) در سامرا به عراق بازگشت و در جریان همین عملیات در منطقه «عزیز بلد» سامرا در روز ششم دیماه 1393 توسط تک تیر انداز تکفیری مورد هدف قرار گرفت و همچون پدر و برادرش به فیض عظیم شهادت نائل آمد.

در بخشی از کتاب «عاش"حمیدا" و مات شهیدا» از زبان سردار امین شریعتی فرمانده لشکر 31 عاشورا در دوران دفاع مقدس، در مورد شهید تقوی فر می خوانیم:

«حاج حمید با یک معنویت بسیار زیاد کار بزرگی را در سوسنگرد انجام داد. بچه ها از استان های مختلف در سوسنگرد بودند ولی اشراف به منطقه نداشتند؛ اما حاج حمید حتی عشایر منطقه را به نام می شناخت و تعدادی از آن ها را به عنوان راهنما ساماندهی کرد و کانال های کشاورزی که در منطقه وجود داشت یکی از محورهای اصلی ما برای حمله علیه دشمن شد.

افراد لشکر بعثی تا ساعت 11 صبح خواب بودند، چون شب تا صبح از ترس به شکل بی هدف تیر اندازی می کردند.

یادم هست که حاج حمید، بنده و "عزیز جعفری" را در روز روشن به دل سنگرهای عراقی برد و این باعث شد که اعتماد به نفس خیلی خوبی به ما دست بدهد؛ چون همانگونه که عرض کردم این پندار بر نیروها و حتی مسئولین کشور غالب شده بود که کاری نمی توانیم انجام بدهیم ولی این اقدامات حاج حمید موجب تجدید قوای روحی نیروها شد. به جرأت می توان گفت کاری که حاج حمید انجام داد در کل جبهه های خوزستان بی نظیر بود، آن هم راه اندازی شناسایی منطقه به صورت جزء به جزء بود.»

مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، این اثر را در 120 صفحه به زبان عربی و در قطع رقعی به چاپ رسانده است.





نظرات کاربران